خداوند متعال بیان می کند که هر چیزی که در محیطمان قرار دارد برای استفاده بشر ارزانی داشته است. برای اینکه حق شکرگذاری این نعمت را ادا کرده باشیم، باید به محیط اطراف با شعور امانت و مسئولیت نزدیک بشویم. استفاده نادرست از محیط، تخریب و اصراف کردن آن؛ نوعی ناسپاسی است که ضررش به خودمان برمی گردد. حق تعالی در این مورد چنین می فرمایند:
« کسانی که دستورات خداوند را جدی نمی گیرند به خاطر كارهاى بد این مردم در دريا و خشكى فساد ظاهر گشت، نظم و نظام از هم گسست. برای هدایت یافتن آنها به راه راست و ثبات قدمشان، خدا به اين وسيله بعضى از آثار كار بد را به ايشان بچشاند » (الروم، 41)
در حالی که حق تعالی از پیش چنین امر کرده بود: « آسمان را خدا برافراشته و میزان را او تنظیم کرده، هرگز تعادل را برهم نزنید!»[1] امّا انسان ها این را نشنیدند و ضررش را اینک خودشان می بینند.
زیبایی و آرامشی که یک مسلمان در دل دارد به انسان ها، حیوانات، نباتات و حتّی به موجودات بی جانی که در طبیعت موجود است منعکس کرده و رفتار خوب را به نمایش می گذارد. دقّت می کند که هیچ موجودی را اذیّت نکند. از کنار حضرت رسول الله (ص) جنازه ای رد شده بود. پیامبر (ص) فرموده:
« به آرامش رسیده یا از خودش نجات پیدا کرده است.»
صحابه ها پرسیدند:
«- ای رسول خدا، منظورتان از گفتن “به آرامش رسیده یا از خودش نجات پیدا کرده” چیست؟»
رسول الله (ص) فرمودند:
«- وقتی بنده مؤمنی وفات می کند از خستگی و مشکلات دنیا راحت می گردد و به رحمت خداوند متعال می پیوندد. امّا وقتی شخصی گناهکار و بد وفات می کند، انسان ها، شهر ها، درختان و حیوانات از شرّ او نجات پیدا می کنند.» (بخاری، الرقاق،42؛ نسائی، جنایز،48؛ احمد، 5، 304،302،296)
گفتنی است که، حتّی موجوداتی که ما آنها را بی جان فرض می کنیم نیز داری شعور می باشند. یکی از دلایل این روایت زیر می باشد:
عبدالله بن مسعود (ر ض عنه) چنین می گوید:
« کوهی با صدا کردن اسم کوه دیگر این گونه می پرسد:
“- ای فلانی، آیا امروز شخصی که خداوند تعالی را ذکر کند به تو سر زده است؟”
اگر”جواب مثبت باشد.” به این امر خوشحال می شود.»
عون ابن عبدالله که این حادثه را از ابن مسعود روایت کرده عبارت زیر را افزوده است:
«- مگر کوه ها حرف های دروغ و نادرست را شنیده، حرف های خوب را نمی شنوند؟! آنها سخنان خوب و زیبا را خیلی خوب و با اشتیاق بیشتری می شنوند. آیات کریمه در مورد شنیدن سخنان زشت از طرف کوه ها چنین خبرمی دهد:
« آنها گفتند خداوند رحمان فرزندی برای خود اختیار کرده! چه سخنان زشت و زننده ای آوردید. نزدیک است آسمان ها به خاطر این سخن از هم متلاشی گردد و زمین شکافته شود و کوه ها به شدّت فرو ریزد! از این رو که برای خداوند رحمان فرزندی را ادّعا کردند. و هرگز سزاوار نیست که او فرزندی را بر گزیند. هیچ چیز در آسمان ها و زمین نیست; مگر اینکه به بندگی سوی (خداوند) رحمان بیاید.» (مریم، 93-88) (بیهقی، شعیب،453،1؛ طبرانی، کبیر،103،9)
با این حال انسان باید در هر جایی و در هر شرایطی از سخنان و رفتارهای ناراحت کننده اجتناب کند. در شهر، قصبه و روستایی که زندگی می کنیم، آلوده کردن و زباله انداختن به آب ها و کثیف کردن هوا و طبیعت، رفتارهایی هستند که با شخصیّت و شرف انسانی سازگاری ندارند. این کار، توجه نکردن هم به خودمان و هم دیگران می باشد. در حالی که مسلمانان این گونه می اندیشند که با کثیف کردن اماکن، باعث ناراحت شدن دیگران و خراب کردن طبیعت می شوند؛ مسلمان قبول می کند که از شرایط رسیدن به کمال این است که پوست خوردنی هایی مانند تخمه، فندق و پسته آشغالهایی مانند شیشه، قوطی کنسرو، کاغذ، اضافه پاکت و از این قبیل اشیای آلوده کننده را به جاده ها، کوچه ها و مکان های گردش نیانداخته و رفتارهای ناراحت کننده برای انسان ها و حیوانات انجام ندهد. زیرا پیامبر اکرم (ص) رفع چیزهایی که برای انسان موجب اذیّت و آزار می شوند، حتّی برداشتن شاخه درخت ویا خار از سر راه انسان را به عنوان شاخه ای از ایمان به حساب می آورد،[2] وخبر می دهد که خداوند کسانی را که انسان ها را اذیّت می کنند دوست ندارد. معاذ بن انس ( رض عنه) چنین بیان می کند:
« من با رسول الله (ص) در جنگی شرکت کرده بودم. سربازان اقامتگاهها را محاصره کرده و راهها را بستند. به خاطر این نبی اکرم (ص) میان سربازان ندا دهنده ای را فرستاد و در میان سربازان این ندا را طنین انداز کرد: “هر کس که جایی را تنگ کند و یا راهی را ببندد (ویا به مؤمنی آزاری رساند) برای او جهاد نیست.”» (ابو داود، جهاد،2629،88؛ احمد،3، 441)
رسول اکرم (ص) در این جا، محاصره کردن مکان ها و بستن راه ها را که به آزار بندگان خدا منجر شود، جز در موارد ضروری، از خطاهای بزرگ می داند و اعلام می کند کسانی که اینگونه رفتار کنند، ثواب کارهایشان را از دست می دهند. از این روی بایستی از انجام کارهایی از قبیل زباله انداختن به اماکن، آب دهان انداختن، پارک کردن ماشین در جای نامناسب و گذاشتن وسایلی که هر گونه رفت و آمد را برای انسان ها مختل می کند اجتناب کرد. رسول اکرم (ص) در حدیث دیگری این چنین می فرمایند:
«… از نماز خواندن و اقامت کردن بر روی راه خود داری کنید! چون که آنجا محل گذر مارها و حیوانات درّنده می باشد. از ابطال وضو بر سر راه نیز خود داری کنید! زیرا اینگونه رفتارها شخص را در معرض لعنت قرار می دهد.» (احمد، 3، 305؛381)
« از انجام سه چیز که شما را در معرض لعنت قرار می دهد خود داری کنید: از تغوط کردن (خالی کردن شکم) بر سر چشمه، وسط جاده و مکان هایی که انسان ها از سایه آن استفاده می کنند، اجتناب کنید!» (ابو داود، طهارت، 14/26؛ ابن ماجه، طهارت،21)
در این راهنمایی های پر فایده، حضرت پیامبر فقط انسان را در نظر نگرفته، توجه کردن به یکپارچگی طبیعت و حفظ تعادل آن و پیش بینی و محافظت ظریف و دقیق از محیط و حیات وحش نیز بیان گردیده است.
مسلمانان در کنار اینکه انسان ها را اذیّت نمی کنند، آرامش حیوانات را هم برهم نمی زنند، بلکه آنها را مخلوقات خداوند می دانند و به آنها خدمت نیز می کنند. نویسنده معروف فرانسوی مونتگنه این گونه می گوید: « ترک های مسلمان حتّی برای حیوانات هم نهادهای حمایتی و بیمارستان احداث کرده بودند.» در قرن 17 گور وکیل فرانسوی که از سرزمینهای عثمانی دیدن کرده بود، از مداوای گربه ها و سگ ها در بیمارستان های شام سخن گفته است. در رابطه با اینگونه نهاد ها پروفسور دکتر صبائی نیز اطلاعات زیر را ارائه می کند:
« از روشهای قدیمی این گونه نهادها وجود مکان هایی برای معالجه حیوانات بیمار و همچنین جایگاههای علف چرایی بود. مرتع سبز ( در حال حاظر به عنوان ورزشگاه شهر شام استفاده می شود) مکان وقف شده ای بود برای حیواناتی که پس از اینکه قدرت کاری خود را از دست داده بودند توسط صاحبان خود رها شده بودند. این حیوانات تا دم مرگ در این مرتع علف می خوردند. در بین نهادهای حمایتی شام مکان هایی برای خوردن وخوابیدن نیز وجود داشت. چنانکه صدها گربه برای یافتن خوراک روزانه هیچ گونه سختی نمی کشیدند، و مانند یک سهامدار آنجا بودند.»
دین اسلام که به جانداران این همه ارزش قائل است، به طبیعت و از آن جمله درختان و محیط سبز نیز اهمیّت فراوان می دهد. رسول الله (ص) چنین فرموده اند:
« اگر قیامت بر پا شود و در دست یک نفر نهالی موجود باشد، قبل از اینکه قیامت شود باید خیلی زود آن را بکارد!» (احمد،183،191،3)
ابوالدّردا ( ر ض عنه) که یکی از پیشروان اسباب کرام بود ، در شام مشغول درختکاری بود. شخصی نزدیکش شد و گفت: « – تو، در حالی که دوست حضرت پیامبر هستی، چرا با درخت کاشتن مشغول هستی؟» و با این برخورد خواست حیرتش را بیان می کرد. حضرت ابوالدّردا به آن شخص این جواب را داد:
« صبر کن، درمورد من همین طوری سریع و از روی احتمالات قضاوت نکن! من خودم این فرموده رسول الله (ص) راشنیدم که می گفتند:
“هر زمان شخصی درختی را بکارد و هر انسان و یا موجودی از مخلوقات الهی از میوه ای آن درخت بخورد، آن، صدقه همان شخصی است که درخت را کاشته»” (احمد،4، 444. م.ش. مسلم، موساقات، 7).
رسول الله (ص) همچنین فرمودند که:
“هر شخصی بی دلیل درختی را ببرّد، خداوند جزایش را در جهنم میدهد” (عبدو داود، ادب، 158 – 159/ 5239).
“در این دنیا هیچ گیاهی نیست که، بدون نظارت و در زیر بال و پر ملائک حفظ نشود، این وضعیت تا موقع برداشت آن گیاه ادامه می یابد. هر کس این گیاه را له کند آن فرشته بر آن لعنت می فرستد.” (علی المتّقی، کنز، 3، 905 / 9122).
حضرت رسول (ص)، همراه با مکه، مدینه و طائف را نیز جزو مناطق ممنوعه اعلام کرده بود و بریدن درخت، تخریب گیاهان و شکار حیوانات را در آنجا قدغن کرده[3] و این گونه فرموده اند:
« درختانی را که در حیطه محافظت رسول خدا هستند با چماق زده نمی شوند، بریده نمی گردند. تنها در موارد ضروری، برای خوردن حیوانات، به آرامی از آن درختان آویزان شده برای ریختن برگهایش تکان داده می شوند.” (عبدو داود، حج، 95-96 / 2039).
همچنین برای چرا گاههای قبیله فرزندان حارث فرموده بودند:
« هرکس درختی از اینجا ببرّد، حتما به جایش یک درخت دیگر بکارد».[4]
ابو دعشم جوهنی به نقل از پدر بزرگش می گوید:
رسول الله (ص)، یک بدوی را دیدند که با چوب به شاخه های درخت زده و در حال ریختن برگهایش برای حیواناتش بود. پیامبر به نزدیکانش گفت:
« آن بدوی را پیش من بیاورید، اما به نرمی برخورد کنید، او را نترسانید!»
« بدوی نزدش آمد، ایشان فرمودند: ای بدوی! به نرمی و آرامی شاخه ها را گرفته و برگهایش را بریز نه با شکستن آن»
هنوز هم برگهایی که بر روی سر آن بدوی افتاده بود را به خوبی به یاد دارم» ( ابن اثیر، اسد الغابه، بیروت 1417، 6، 378).
همانطور که می بینیم خداوند متعال رسول الله (ص) را هر زمان برای حفاظت و زیبا کردن محیط اطرافش توصیه می کند، ایشان هم در برابر تمام هستی و موجودات، جامعه محترم و با فرهنگی را پرورش کرده بودند.
خلیفه اول مسلمین حضرت ابوبکر (رض عنه)، یکی از شاهدین این خطابه از رسول الله است که قبل از سفر در سخنانش بیان کرده بودند:
« خیانت نکنید، به اموال حاصله از غنائم دست درازی نکنید، ظلم نکنید، مثله نکنید (بریدن گوش، و یا بینی و .. شخصی را به منظور شکنجه)؛ کودکان، سالمندان و زنها را نکشید! درختان خرما را از ته نبرید و آتش نزنید، درختان میوه دار را نبرید، گوسفندان، گاوها و شترها را به جز برای خوردن نکشید! وقتی با افرادی که روزشان را در صومعه ها برای عبادت می گذرانند روبرو می شوید، آنها را به حال خود شان در عبادتگاههای خود رها کنید….”[5]
کنت دو بونوال با مشاهده این حسّاسیّت مسلمانان، متعجب شده و گفته بود:
« در سرزمینهای عثمانی، برای جلوگیری از خشک شدن درختان در گرما، از جمله درختان بی ثمر نیز هر روز آبیاری می شد و حتی برای این کار کارگران روز مزد نیز استخدام کرده بودند، در این کار، ترکها گاهی افراط (!) هم میکردند.»
. رحمن،7-8.[1]
. مسلم، ایمان، 58.[2]
[3] ابو داود، مناسک، 96؛ م. حمید الله، پیامبر اسلام، استانبول 2003، 1، 500؛ همان نویسنده؛ الوثائق، بیروت 1969، ص. 236- 238- 240؛ علی رضا تمال، “رابطه انسان و محیط اطرافش از نظر اسلام” ، انسان ومحیط، ص. 77.
[4] بلاذری، فتوح البلدان، بیروت 1987، ص. 17؛ ابراهیم جانان، اسلام و سلامت محیط زیست، استانبول 1987، ص. 60-59.
[5] بیهقی، اسلام- سنن الکبری، 15، 85؛ علی المتّقی، کنز، شماره: 30268؛ ابن اثیر، الکامل، بیروت 1987، 2، 200.