زنا از دیر باز ازنگاه عقل انسان و نظام های اخلاقی و حقوقی و تمام ادیان آسمانی رفتاری اشتباه و زشت شمرده شده است. زنا باعث مختلط شدن نسب، فروپاشی خانواده، گسسته شدن رابطه های خانوادگی، همسایگی، دوستی و از این قبیل می گردد و همچنین سبب از میان رفتن ارزش های معنوی و مادی در جامعه می شود. انسان را اسیر هوس های نفسانی می کند و حیثیت و شرف انسانی را زیر پا می گذارد.
فاحشگی باعث گسترش تجارت زن، استفاده زن به عنوان منبع درآمد و پیدا شدن دلال زنان می شود. حیثیّت و شرف زن بودن و مادر بودن تار و مار می شود.
از طرف دیگر زنا برای صحّت بدن نیز ضررهای بسیاری دارد. در انسان هایی که به باتلاق زنا گرفتار شدند، سیفلیس، سردی کمر و از این قبیل بیماری ها مشاهده شده است. امروزه بیماری ایدز که یک بیماری مرگ بار است و علم پزشکی نیز هنوز چاره ای برای بهبودی آن پیدا نکرده است در اکثر موارد از طریق زنا سرایت می کند.
حق تعالی که بندگانش را دوست دارد،هیچ وقت نمی خواهد بندگانش به چنین رفتار زشتی دچار شوند. به این سبب نه تنها زنا کردن بلکه نزدیک شدن به این حرام نیز ممنوع است. در آیات کریمه چنین آمده است:
« به فاحشگی ( زشتی و بی ادبی) چه آشکار باشد چه پنهان نزدیک نشوید!» (انعام،151)
« و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت و بد راهی است!» (اسراء،32)
یعنی از هر چیزی که برای نزدیک شدن به زنا زمینه و وسیله را فراهم می کند باید اجتناب کرد. رسول الله (ص) در مورد ضرر داشتن نگاه های غیر ضروری برای قلب چنین فرموده اند:
« نگاه به نامحرم تیری زهر آلود از طرف شیطان است. هر کس به خاطر ترس از خدا این کار را ترک کند خداوند چنان ایمانی را به او می بخشد که شیرینی آن را در دل احساس می کند.» ( حاکم، 4، 349/7875؛ هیثمی،8،63)
مردان و زنان باید به شکلی که دین تعلیمات داده پوشش را رعایت کنند، از رفتارهایی که همدیگر را تحریک می کند اجتناب کنند، زنان با مردان بیگانه نباید تنها بمانند، به این سبب اسلام در مرحله اول تدبیر هایی را برای جلو گیری از گرفتار شدن جامعه در این لجن اتخاذ کرده است. به همین دلیل است که اسلام انسان ها را از سخنان و نگاهها و ارتباطات نزدیک تحریک آمیز که زمینه ساز عمل زشت زنا هستند بر حذر می دارد. اسلام به این ها نیز بسنده نکرده، وظیفه خانواده و جامعه می داند که به تربیّت کودکان بپردازند، اگر ضرورتی نباشد سنّ ازدواج را طول ندهند، ازدواج را به شکل ساده برگزار کنند، در جامعه ارزش های دینی و اخلاقی را زنده نگه دارند.
از آنجایی که دریافت می شود هدف اسلام مجازات گناه کاران نیست، بلکه جلوگیری از شکل گیری مقدمه های انجام گناه در جامعه است. لذا برای انسان ها زندگی کردن در آرامش و امنیّت را تأمین کند. به این ترتیب در طول تاریخ اسلام مجازات زنا کمتر دیده شده است.
از طرف دیگر حق تعالی می خواهد گناه کاران را دچار بعضی بلاها کند تا به آنها هشدار دهد که خود را از ضررهای بزرگتر و عذابهای ابدی محافظت کنند. زنا کنندگان را دچار بعضی مصیبت ها می کند. رسول الله (ص) این وضعیّت را اینگونه بیان می کند:
« در میان ملّتی که زنا و فحشا ظهور می کند و در نهایت وقتی که آن ملّت شروع به علنی کردن این گناهان می کند، مطلقا در درون شان بیماری وبا و بعضی بیماری هایی که در ملّتهای قبل از آنها دیده نشده گسترش پیدا می کنند.» (ابن ماجه، فتن،22؛ حاکم،4،583/8623)
زنا که در این دنیا این همه ضرر دارد، در آخرت نیز شخص را رسوا می کند و فرد را به عذابی دردناک سوق می دهد. رسول الله (ص) چنین می فرمایند:
« در این شب دو شخص (جبرائیل و میکائیل) به خوابم آمدند و مرا بیدار کردند و گفتند« همین الان برویم». من هم با آنها رفتم… به جایی مانند تنور رسیدیم. در آنجا سخنان سخت فهمیده می شد و فریاد ها گنگ بود. فهمیدیم که در داخل تعدادی زن ومرد لخت هستند. از زیرشان شعله ها بر می خواست و داد و فریاد می زدند. از ملائکه هویّت اینها را پرسیدم: گفتند “- مردان و زنانی که زنا کرده اند.”» (بخاری، تعبیر،48 جنایز،93؛ ترمذی، رویا،10/2295)؛ جنایز،93؛ ترمذی، رویا،10/2295)
گناهانی بسیار زشتی مانند لواط و معاشقه زن با زن (لزبینیزم) نیز مانند زنا از گناهان بزرگ محسوب می گردد. هر عقل سلیمی می داند که هر یک از اینها به چه اندازه ناپسند و زیان آور است.
به غیر از گناهانی که در اینجا شمردیم اسلام؛ کشتن انسان، جادو کردن، تهمت زنا زدن، از پدر و مادر اطاعت نکردن، مال یتیم خوردن، در حال جنگ با دشمن از جبهه فرار کردن، دروغ گفتن، ظلم کردن، اهانت کردن، پشت سر انسان ها سخن گفتن به طوری که آنها راضی نباشند (غیبت)، افترا زدن، دزدی کردن و از این قبیل گناهان که از بسیاری جهت، گناهان بزرگ محسوب می شوند را به شدّت ممنوع اعلام کرده است.[1]
[1]. بخاری، شهادت،10؛ وصایا،23؛ مسلم، برّ،56،55؛ ابو داود، ادب،35/4875، احمد، 135،154،3. برای جزئیات بیشتر رجوع به. دکتر. مراد کایا، مقیاس زندگی از پیامبر، استانبول،2007،ص.308-458.