3. هیچ کس نمی تواند واسط خداوند و بنده شود یعنی طبقه رهبانی وجود ندارد

عالمان اسلام گفته اند که «تعداد راههای رسیدن به خداوند به تعداد نفسهای مخلوقات است.» یعنی هر انسانی صاحب قابلیت برقراری ارتباط با خداوند است. هر انسانی با عبادات و دعاهایش به خداوند التماس می کند و توانایی درخواست عف دارد. اگر چه با تمام وجود به سوی خدا روی آورد قطعاً خداوند را در روبرویش خواهد دید.

حضرت حق پیوسته بندگان خویش را به دعا و درخواست عف دعوت می کند. و خبر می دهد که به سبب وسع مرحمتش دعاهای بندگان را قبول کرده و آنان را مورد عف قرار می دهد. زیرا تنها صاحب قدرت اوست. هیچ مخلوقی نمی تواند ابزارها و امکانات الهی خداوند را داشته باشد. دیدن صلاحیتهای مختص خداوند در هر موجود دیگر “شرک” محسوب می شود.

موضوعات عقاید، دارای ساختاری بسیار جدّی و حسّاس است. در این خصوص بندگان بر اثر بی دقتی در قالب رفتارهایی، صلاحیت های مختص خداوند تعالی را به بندگانش نسبت می دهند، که این نیز باعث بیشترین غضبهای الهی می شود. در این خصوص رسول الله (ص) حدیثی نقل می کند:

« در بنی اسرائیل دو شخص بود که کاملا با هم متضاد عمل می کردند. یکی گناهکار بود و آن دیگری در مسائل عبادات نهایت دقت و عمل را داشت. آنکه عابد بود دیگری را در حین گناه می بیند. وی را از این گناه بر حذر می کند. روزی دیگر وی را در حین ارتکاب گناه می بیند و می گوید که از گناه بگذرد. آن دیگری می گوید: “-مرا با خداوندم تنها بگذار! آیا تو بر سرم بعنوان نگهبان فرستاده شده ای؟”عابد نیز جواب می دهد: “-والله خداوند تورا نمی بخشد!” و یا “خداوند تو را به بهشت راه نمی دهد.”

بعد از چند مدت روح هر دو قبضه شده و در محضر خدای همه عوامل حاضر شدند. خداوند تبارک به آن یکی که اهل عبادات و مومن بود فرمود:

“-آیا تو می دانی که من چگونه با بندگانم معامله می کنم؟ یا اینکه آیا قادر به انجام چیزی هستی که در حوزه تصمیم و تصرف من هست.؟”

و به گناهکار نیز فرمود:

“-برو، و با رحمت من وارد بهشت شو!” و خطاب به دیگری امر کرد:

“-این را به جهنم ببرید!”»

بر اساس روایتی از احمد بن حمبل، حضرت رسول الله (ص) سخنانش را اینگونه به پایان رسانده بودند:

« قسم به خداوندی که نفس ابوالقاسم در ید قدرت اوست، آدمی سخنی اشتباه گفت که باعث غضب الهی گردید و دنیا و آخرتش را هلاک کرد.“(ابو داوود، ادب 43/4901؛ احمد، 2. 323، مقایسه کنید با مسلم، یک، 137.)

از اینجا نبایستی برای عمل گناه معذوریت جست. بایستی دقت کرد و دانست که سخن گفتن جاهلانه در حق خداوند و صاحب اعتقادات اشتباه بودن چقدر ابعاد خطرناک دارد.

رسول الله (ص) در غزوه احد خیلی تحت فشار بود. لشکرش پخش شده بود، از ناحیه سر زخمی شده بود و دندانهای مبارکش شکسته بود. به سبب همین فشار و ناراحتی بود که حضرت فرموده بودند:

« کسانی که این اذیت ها را بر پیامبرشان روا می دانند و قومی که او را زخمی می کنند چگونه به رهایی خواهند رسید؟» پیرو این قضیه خداوند باری تعالی اینچنین فرمودند:

« در این خصوص کاری از برای تو نیست: اگر خداوند بخواهد برایشان توبه نسیب کرده و عفشان می فرماید، و اگر بخواهد به دلیل ظلمشان آنان را عذاب می دهد.» (آل عمران، 128) (بخاری، مغازی، 21؛ ترمذی، تفسیر، 3/3002-3003)

یک بدوی را اسیر گرفته نزد حضرت پیامبر آورده بودند. بدوی گفت:

« خدایم، به سوی تو می آیم و توبه می کنم، به محمد توبه نمی کنم.” حضرت رسول الله (ص) نیز نسبت به این حرف شخص بدوی فرمودند:

«-حق را به اهلش داد، او را آزاد بگذارید!» (احمد، 3، 435/7654؛ آجونی، کشف ال حفا، شماره: 1727؛ مونوی، فیض، شماره 5423)

در رابطه با این موضوع سخن حضرت عیسی (ع) جالب توجه می باشد:

«…به گناهان انسانها همانند رب نگاه نکنید. مثل نزدیک شدن به بنده ای به گناهان خویش بنگرید.»[1] (مووتا؛ کلام، ص؛ ابن ابی شیبه، VI، 340/31879 )

در اسلام در خصوص دعا، توبه، عبادت و نکاح نیازی به روحانی نیست. هر مسلمانی بایستی به اندازه نیاز به دین مسلط باشد. وقتی مسلمانان برای ادای نماز کنار یکدیگر جمع می شوند، از بین خود آگاه ترین و با فضیلت ترین شخص را انتخاب می کنند که امام باشد. وظیفه عالمان اسلام تنها این است که اصول دین را توضیح و تفسیر کرده و آموزش دهند. با وعظ و نصیحت راه درست را نشان داده و انسانها را روشنگری کنند. وگرنه اینان هیچ وظیفه یا تاثیری در رابطه با وساطت بین خداوند تعالی و بنده برای عفو گناه انسانها ندارند.



[1] . در شهری به اسم مونتکا در مووتا این چنین گفته می شود: نحوه نگاه انسانی به گناهان دیگران معنای خاصی را افاده نمی کند. زیرا نه میتواند آنان را عفو کند نه می تواند جزایش دهد. گناهان را تنها و تنها خداوند تعالی می تواند ببیند که ممنوعشان کرده است. اگر خواست می- بخشید یا در مقابل جزا می دهد. بایستی جوری بر گناهان نگاه کرد که شایسته یک بنده باشد. و تا می توان بایستی گناهان را پاک کرد و به توبه روی آورد.